به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، نعمت احمدی، حقوقدان و تحلیلگر در یادداشتی نوشت:
هرچه به ۲۰ ژانویه و انتقال قدرت سیاسی در آمریکا نزدیک میشویم، ترکیب کابینه جو بایدن، پیروز انتخابات سوم نوامبر آمریکا، روشنتر میشود. برابر قوانین حاکم بر شیوه انتقال قدرت در آمریکا، بعد از پیروزی نامزدی که به عدد طلایی ۲۷۰ رأی الکترال رسیده است، تا بیستم ژانویه که انتقال رسمی قدرت صورت میگیرد، رئیسجمهور منتخب اعضای اصلی کابینه خود را تعیین و رسما معرفی میکند. وزرای منتخب این فرصت و وقت را دارند تا همکاران خود را تا مراسم تحلیف و سوگند تعیین کنند تا با انتقال رسمی قدرت سیاسی، امور وزارتخانهها معطل نماند. شیوه سوگند هم به این صورت است که ابتدا معاوناول رئیسجمهور منتخب سوگند میخورد و سپس رئیسجمهور.
علت اینکه نخست معاوناول رئیسجمهور منتخب که قدرت هنوز منتقل نشده، سوگند میخورد، این است اگر در این زمان اتفاقی برای رئیسجمهور سابق و رئیسجمهور منتخب افتاد، دولت بیرئیسجمهور نباشد؛ زیرا برابر قانون اساسی آمریکا، باقیمانده دوره ریاستجمهوری را معاوناول وی به پایان میبرد. پست کلیدی در آمریکا بعد از معاوناول، وزارت امور خارجه است که اداره سیاست جهانی آمریکا را بر عهده دارد و بعد از آن وزیر خزانهداری است که تأمینکننده منابع مالی ماشین پرخرج دولت آمریکاست. پست ریاست شورای امنیت ملی ایالات متحده نیز از پستهای کلیدی است که در دوره انتقال، متصدی آن تعیین و معرفی میشود. آنتونی بلینکن از سوی جو بایدن بهعنوان وزیر امور خارجه معرفی شد.
تحصیلات او در رشته حقوق است و از دانشگاه هاروارد دکترای خود را دریافت کرده و ۵۸ سال دارد. بلینکن در دوره خدمت خود، بیشترین همکاری را با بایدن در دوره سناتوری او که مسئول کمیته روابط خارجی سنا بود، در کارنامه دارد. سابقه خدمت در شورای امنیت خارجی، دستیار ویژه رئیسجمهور و مدیر ارشد برنامهریزی استراتژیک شورای امنیت ملی آمریکا، عضو تیم انتقال قدرت دولت اوباما در سال ۲۰۰۸ و معاون وزیر امور خارجه در دولت اوباما و مشاور سیاست خارجی جو بایدن در دوره فعالیت انتخاباتی، قسمتی از کارنامه بلینکن است. فردی با این سابقه در امور امنیتی و سیاست خارجی که از سال ۱۹۹۴ به عضویت شورای امنیت ملی آمریکا درآمد، برخلاف وزرای امور خارجهای که با ترامپ همکاری کردند و فاقد پیشینه قابل قبولی در سیاست خارجی آمریکا بودند، بلینکن چهرهای مؤثر و تصمیمساز بوده و در حوزه سیاست خارجی فردی است عملگرا.
حال باید دید چنین چهرهای که سکان سیاست خارجی آمریکا را در دست گرفته، چه رویکردی نسبت به ایران دارد و سیاست خارجی جمهوری اسلامی با این وزیر امور خارجه به گفته آمریکاییها «کاربلد» چه باید بکند. آمریکاییها به بلینکن لقب «دیپلمات دیپلماتها» را دادهاند؛ چراکه ۳۰ سال از عمر ۵۸ساله خود را در سیاست خارجی آمریکا صرف کرده است.
او دیپلماتی خوشبیان است که همکارانش اذعان دارند در هیچ شرایطی خونسردی خود را از دست نمیدهد. از نگاه کلی، بلینکن بر این باور است که آمریکا برای حفظ رهبری جهانی خود مجاز است از همه ابزارهای قدرت، حتی مداخله نظامی استفاده کند. او معتقد است «دخالت نظامی در دیگر مناطق هزینهبر و سخت است، اما منافع کلی آمریکا در جهان ایجاب میکند که هزینه چنین مداخلاتی پرداخت شود». جو بایدن در پاسخ خبرنگاران که شما از دخالت نظامی آمریکا در عراق حمایت کردید و بهعنوان مسئول کمیته سیاست خارجی سنای آمریکا در رأیگیری سنا برای حمله به عراق رأی مثبت دادید، ضمن دفاع از رأی خود، به این مطلب پرداخت که مشاوران من در کمیته سیاست خارجی سنای آمریکا مانند آنتونی بلینکن، موافق حمله نظامی بودند و هنوز بعد از گذشت ۲۰ سال از آن حمله، باز هم از آن حمایت میکنند.
در کشاکش کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ و جو بایدن، آقای آنتونی بلینکن مقاله مفصلی در واشنگتنپست نوشت و با وجود حملات آقای ترامپ به جو بایدن که در سنا رأی به حمله نظامی به عراق داده بود، از آقای بایدن و رأیی که در موافقت با حمله نظامی به عراق در سنا داده بود، حمایت کرد و در پاسخ سؤال خبرنگاران که اگر سیاست حمله به عراق و بعدها سوریه درست بود چرا نتایج دلخواه از حمله به این دو کشور به دست نیامد و بستری شد برای ظهور گروههای رادیکال اسلامی مانند داعش، پاسخ میدهد: «مشکلی که در سیاست خارجی ما در قبال عراق و سوریه وجود داشت، این بود که ما در این کشورها نیروی بیشتری به کار نگرفتیم» و مهمتر اینکه ترامپ با عقبنشینی نیروها از منطقه، موضع آمریکا را بهشدت تضعیف کرد.
نگاه آنتونی بلینکن به منطقه برخاسته از جایگاه مذهبی ایشان است که از پدر و مادری یهودی متولد و از حامیان پروپاقرص اسرائیل است و ابایی ندارد که امنیت اسرائیل را در اولویت سیاست خارجی دولت جو بایدن اعلام کند. تفاوت نگاه بلینکن با مایک پمپئو و دونالد ترامپ نسبت به اختلافهای فلسطین و اسرائیل، در ظاهر این است که وزیر امور خارجه جدید آمریکا از راهکار دو دولت در کنار هم حمایت میکند؛ هرچند با توجه به سیاست شهرکسازی حزب لیکود عموما و بنیامین نتانیاهو خصوصا، دیگر زمینی برای تشکیل دولت فلسطینی باقی نمانده است، اما بلینکن در حرف از راهکار دو دولت فلسطین - اسرائیلی در کنار هم یاد میکند.
حال باید دید نگاه وزیر امور خارجه جدید آمریکا با تکیه بر دیدگاه سیاسی او در گذشته نسبت به ایران چیست. حزب دموکرات و شخص رئیسجمهور منتخب از ابتدای فعالیت انتخاباتی مخالفت خود را با خروج ترامپ از برجام اعلام کردهاند و موافق بازگشت به برجام هستند، اما برای بازگشت به برجام پیششرطهایی دارند که جمهوری اسلامی با این پیششرطها مخالف است. بلینکن از چهرههای تأثیرگذار در مذاکرات منتهی به برجام است، اما نگاه او به برجام در زمان مذاکره، این بود که ایران باید امتیازات بیشتری میداد و دایره مذاکرات ۱+۵ هم علاوه بر موضوع هستهای، باید شامل موضوعات دیگری میشد.
وقتی از او پرسیده شد شما که معتقد به مذاکره بر سر مسائل دیگری غیر از موضوع هستهای و اخذ امتیاز از ایران بودید چرا در زمان امضای برجام مخالفت خود را با محدودشدن برجام به موضوع هستهای اعلام نکردید، پاسخ داد: باید خواسته حداکثری ما مورد توافق ایران هم واقع میشد. ایرانیان در مذاکره تنها به موضوع هستهای رضایت داشتند و حاضر به مذاکره درباره دیگر موضوعات محل اختلاف نبودند و همین مذاکره در آن زمان نوعی پیشرفت محسوب میشد و خواسته ما، یعنی غرب، این بوده و هست که ایران هستهای نشود و راحتی خیال غرب از تعهد ایران به صلحآمیزبودن فعالیتهای هستهای کافی بود.
درباره برداشتن تحریمها، معتقد است مذاکره برای برداشتن تحریمهای هستهای باید صورت گیرد و دیگر تحریمها به قوت خود باقی خواهند ماند و مهمتر اینکه در قالب برجام نیز از «توافق بهتر» یاد میکند و بر این مهم پافشاری میکند که آمریکا باید برای بازگشت به برجام، چند بند و تبصره به توافقنامه برجام اضافه کند تا دایره تعهدات و محدودیتهای ایران علاوه بر موضوع هستهای، به فعالیتهای موشکی و حضور منطقهای ایران هم گسترش پیدا کند و تا آن زمان، یعنی امضای توافق بهتر، آمریکا باید تحریمها را تعلیق نکند و باید تحریمها تا زمان رسیدن به «توافقی بهتر علاوه بر موضوع هستهای، شامل اختلافهای منطقهای و فعالیتهای موشکی ایران» باشد.
او معتقد است آمریکا قبل از بازگشت به برجام باید با شرکای اروپایی خود، خصوصا گروه ۱+۵ به اجماع برسد تا دوباره اتحادی جدید در مقابل ایران شکل بگیرد و در پناه این اتحاد و اجماع، وقتی ایران به میز مذاکره بازگشت، بر توافقنامه برجام مواد و تبصرههایی افزوده شود تا خیال غرب علاوه بر برنامه هستهای ایران از حضور ایران در منطقه و حمایت از گروهها و کشورهای طرف تخاصم نیز راحت شده و فعالیت موشکی ایران نیز در چارچوب بندها اضافهشده به برجام گنجانده شود. آیا تفاوتی بین پیششرطهای دوازدهگانه مایک پمپئو و بلینکن در بازگشت به برجام میتوان پیدا کرد؟
حال که سیاست خارجی آمریکا و نگاه این تیم از خلال صحبتهای آنتونی بلینکن مشخص و معلوم شده است، باید دید نگاه ایران به دولت جدیدی که بعد از بیستم ژانویه ۲۰۲۱ در آمریکا مصدر کار خواهد شد، چیست؛ آیا باید صبر کرد تا انتخابات ریاستجمهوری ایران در خرداد سال ۱۴۰۰ برگزار و رئیسجمهور جدیدی در ایران روی کار آید و مهمتر اینکه پرونده هستهای ایران کماکان در دولت و وزارت امور خارجه بهعنوان طرف مذاکره باقی خواهد ماند یا خروج پرونده برجام از وزارت امور خارجه و بازگشت آن به شورای عالی امنیت ملی در دستور کار خواهد بود؟ تیم وزارت امور خارجه در دولت بعدی ایران و حدود اختیارات آن گروه چگونه خواهد بود؟ اگر پرونده به شورای عالی امنیت ملی برود، مسئول شورای عالی امنیت ملی و دیدگاه سیاسی شورا چیست؟
افق سیاسی آمریکا نسبت به برجام را میتوان نوع نگاه وزیر جدید امور خارجهاش دانست که فتوکپی برابر با اصل جو بایدن است یا بهتر بگویم تصمیم نهایی آمریکا با امضای جو بایدن از سوی آنتونی بلینکن پای قرارداد برجام خواهد بود، اما امضای مسئول مذاکرهکننده تیم ایرانی را چه کسی ثبت خواهد کرد؟ اگر مذاکرهای در کار باشد.
نظر شما